چطور علائم هشداردهنده خودکشی را بشناسیم؟
تحقیقاتی که در امریکا، به عنوان کشوری که آمار خودکشی نسبتا بالایی دارد، صورت گرفته نشان میدهد از دست دادن شغل میتواند ریسک خودکشی را در افراد بیشتر کند. بیکار شدن نه فقط باعث ایجاد استرسهای مالی و معضلات مربوط به آن میشود، بلکه روی حس اعتماد به نفس، دنبال کردن اهداف و پیدا کردن مسیر زندگی یک فرد اثر منفی میگذارد. این غیر عادی نیست که فردی در اثر بیکار شدن احساس شکست کند؛ شکست در بین دوستان، خانواده و حتی جامعه. بخصوص اگر فرد شرایط زمینهای نامطلبی در بهداشت روان داشته باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که بعد از اخراج شدن چنین احساساتی را تجربه کند.
همه ما حداقل یک بار خبری مربوط به خودکشی دسته جمعی نهنگها را شنیدهایم. خودکشی نه فقط مختص انسان است و نه حتی عملی است که فقط از انسان معاصر سر بزند. این پدیده مخرب اجتماعی یکی از اثرات زندگی پر جنب و جوش و دنیای پر زرق و برق امروز ماست. انسانهایی که در تکاپوی زندگی به نقطهای میرسند که احساس میکنند دیگر توان ادامه دادن ندارند؛ ترجیح میدهند بروند و قید همه چیز حتی جانشان را بزنند.
روز جهانی پیشگیری از خودکشی
۱۰ سپتامبر هر سال مصادف با ۱۹ شهریور ماه، روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامیده شده. این روز برای افزایش آگاهی عمومی درباره خودکشی و راههای پیشگیری از آن در تقویم جهانی گنجانده شده است. آمارها نشان میدهد خودکشی ۱۳امین عامل مرگ و میر در دنیاست و در هر ۴۰ ثانیه یک نفر در دنیا با خودکشی جانش را از دست میدهد. بطور میانگین سالانه ۲۰ تا ۶۰ میلیون نفر در دنیا اقدام به خودکشی میکنند و متاسفانه ۱ میلیون نفر از آنها هرگز به زندگی باز نمیگردند.
وقتی پای دلایل و عوامل منجر به خودکشی به میان میآید صحبتها بسیار است. مشکلات مالی، خانوادگی، عاطفی در کنار وجود زمینههای ژنتیکی به مرور زمان میتواند انگیزههای کافی برای خودکشی در یک فرد ایجاد کند. هر کدام از این مشکلات میتواند از یک منشا اولیه شروع شود. مثل بیکاری که به سادگی زمینهساز مشکلات مالی در افراد و خانوادهها میشود.
بیکاری، تیر آخر
تحقیقاتی که در امریکا، به عنوان کشوری که آمار خودکشی نسبتا بالایی دارد، صورت گرفته نشان میدهد از دست دادن شغل میتواند ریسک خودکشی را در افراد بیشتر کند. بیکار شدن نه فقط باعث ایجاد استرسهای مالی و معضلات مربوط به آن میشود، بلکه روی حس اعتماد به نفس، دنبال کردن اهداف و پیدا کردن مسیر زندگی یک فرد اثر منفی میگذارد. این غیر عادی نیست که فردی در اثر بیکار شدن احساس شکست کند؛ شکست در بین دوستان، خانواده و حتی جامعه. بخصوص اگر فرد شرایط زمینهای نامطلبی در بهداشت روان داشته باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که بعد از اخراج شدن چنین احساساتی را تجربه کند.
علائم هشدار را بشناسیم
با این تفاسیر اگر کسی از عزیزانمان را در موقعیت بیکار شدن دیدیم و حس کردیم ممکن است انگیزههای خوکشی در او ایجاد شده باشد، چه کاری باید انجام دهیم؟
اول از همه باید درباره آن حرف بزنیم. پرسیدن از کسی که آیا قصد خودکشی دارد یا به آن فکر میکند به هیچ وجه انگیزه این عمل را در او ایجاد نمیکند. براساس یافتههای بنیاد پیشیگری از خودکشی امریکا، اگر به هر نحو تغییری در رفتار فرد مذکور مشاهده کردیم باید نسبت به آن حساس شویم. بخصوص اگر رفتارهای جدید فرد، مرتبط با یک اتفاق دردناک در زندگیاش باشد مثل از دست دادن شغل، این نگرانی بیشتر میشود. اکثر افرادی که دست به خودکشی زدهاند، پیش از آن یک یا چند علامت هشدار دهنده را از طریق آنچه میگویند یا انجام میدهند، نشان دادهاند.
صحبت کردن درباره این موضوعات یکی از علامتهای هشدار دهنده است. مواردی مانند خودکشی، از دست دادن امید، نیافتن دلیلی برای ادامه زندگی، احساس سربار بودن برای دیگران، احساس به دام افتادن و درد غیر قابل تحمل.
تغییرات رفتاری نیز باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد. رفتارهایی مانند مصرف بیش از حد الکل یا داروهای آرامبخش، جستجوی راههایی برای پایان دادن زندگی در اینترنت، ترک روتینهای ورزشی، فاصله گرفتن از جمع دوستان و خانواده، خواب خیلی زیاد یا خیلی کم، دیدار با دوستان یا خانواده و خداحافظی معنادار با آنها، بخشش اموال با ارزش به دیگران، پرخاشگری و احساس فرسودگی.
تغییرات خلق و خو نیز میتواند نشان دهنده میل یک فرد به خودکشی باشد. افسردگی، اضطراب، کم شدن اشتیاق، تحریک پذیری، حقارت و شرمساری، عصبانیت، تسکین و بهبودهای ناگهانی؛ اینها جزو مواردی هستند که در صورت وجودشان در یک فرد نباید به سادگی از کنار آن گذر کرد.
چطور برای کمک اقدام کنیم؟
خب، از اینجا به بعد باید چه کار کنیم؟ به عنوان دومین قدم باید مسیر صمیمیت، در دسترس بودن، اعتبار بخشی و قضاوت نکردن را در مورد فرد مذکور در پیش بگیریم. میتوانیم دلایلی که فرد باید برای آنها به زندگی خود ادامه دهد را برایش بازگو کنیم. مثل خانواده، دوستان، حیوانات خانگی و سرگرمیهای مورد علاقهای که او مدتهای زیادی به آن مشغول بوده است. وقتی شخصی به خودکشی فکر میکند، دامنه زندگی در ذهنش کوچک و محدود میشود. ذهن او قادر نیست تا جنبههای مثبت زندگی را مرور کند و بطور کلی فراموش کرده که چطور باید دوباره احساس ارزشمند بودن کند. چنین فردی فقط به این فکر میکند که چگونه از باتلاقی که در آن گرفتار شده خود را رها کند و خودکشی در نظرش سادهترین راه است. ما باید تلاش کنیم تا دامنه زندگی را برایش وسیعتر کنیم.